تأمل

در پندار ٬ گفتار و کردار !

تأمل

در پندار ٬ گفتار و کردار !

خیابان تاریک و دلگیر

 همیشه هر وقت تصمیم می گیرم از مترو گلبرگ تا خونه پیاده بروم ٬ توی تاریکی های پیاده رو دلم می گیرد . دلگیر شدم . دلگیر شدم . دلگیر شدم .

نظرات 5 + ارسال نظر
سوری شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://www.artymies.blogfa.com

سلاممممممممممممممم
بالاخره پیدات کردم بی معرفت ...تو نمی گی بذار به این سوری مزخرف خبر بدم که چرا نیستم؟

واقعا که دیگه داشتم از هرچی بامرام بود ناامید می شدم...
دفعه اخرت باشه برای یهو رفتن و نگفتن

دعوا بسه ..حالا بگو ببینم اصل حالت چطوره ؟خوبی احسان جان؟

سلام . شرمنده ام سوری عزیز . اصل حالم هم خوبه . بد نیست . ممنون .

زهره یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ http://golesorkh.parsiblog.com

شنیدیم وبلاگتان تخته کردید ، پیش خود گفتیم حیف بودید!
اما از اینکه مجدد تصمیم داری بنویسی حتی به این خاطر که نگاشته شوید مسروریم.

مرسی زهره جان .

دختر انتظار یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:03 ق.ظ

سلام
مبارک باشه وبلاگ جدید
حسابی نگرانمون کردید از آقا جواد احوالتون رو پرسیدم ولی متاسفانه جوابی دریافت نکردم
ذات مترو و مسیرهای منتهی به مترو دلگیره
نانت گرم آبت سرد خانه دلت آباد(گل)
تو آیکون هاتون گل نبود .

تشکر از شما . خودتان گلید . ( گل)

[ بدون نام ] یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ب.ظ



داشتم آیکون های جذابت رو امتحان می کردم! :دی

آیکون های اینجا جذاب نیستند .

سعیده یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:40 ب.ظ

نمی دونم تو کامنت قبلی اسمم رو نوشتم یا نه! چه زود الزایمر گرفتما!

ننوشتی . عیبی ندارد . حالا شدی شبیه من :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد