تأمل

در پندار ٬ گفتار و کردار !

تأمل

در پندار ٬ گفتار و کردار !

این روزها

این روزها که این وب را به راه انداختم . حال خوشی نداشتم . مثل الان .

وبلاگ من

من اینجا می نویسم : 

 

http://khane-ab2.blogfa.com

اثبات

 

 با دل گرفته و قدم زدن در پیاده رو و دود کردن سیگار و خلط شدن هوای مرطوب پاییز و سرمای زمستان خیلی چیزا را به اثبات می رساند .  

 

چاره ای ندارم...

 

هیچ چیز زندگی باب میل آدم نیست . بگو یه خوشی . بگو یه خنده از ته دل . بگو یه زندگی شیرین . بگو یه زندگی خالی از غم و غصه . هیچی . همش سختی . همش نشدن . هیچ چیز زندگی باب میل آدم نیست . انگار آدم نیستیم که باب میلمان باشد . همه چیز معکوس است و من چاره ای ندارم جز آنکه بسازم . با چی بسازم ؟ برای چی بسازم ؟ بسازم که چی بشود ؟ هیچی . بازم اه اه اه! 

  

 

اه...

 

وقتی نمی شود . وقتی نتوان . وقتی امکان پذیر نیست . وقتی نمی توان مرد . وقتی زندگی سخته . وقتی نفس کشیدن دشواره . وقتی ...وقتی...وقتی....اه لعنت بر  این زندگی !!  

 

آخ خدایا...

 

دلم می خواهد بمیرم . بمیرم و خلاص بشم از این همه رنج . آخ خدایا.... 

 

زندگی...

 

زندگی زهرماریست که باید آن را بلعید !  

 

غمگین...

 

روزها یکی پس از دیگری می گذرد . روزهای غمگین....جمعه هم گذشت . روزی غمگین تر....!!  

 

رمیده ام...رمیده...

 

نمی دانم چه می خواهم خدایا  

به دنبال چه می گردم شب و روز  

چه می جوید نگاه خسته ی من  

چرا افسرده است این قلب پر سوز 

 

ز جمع آشنایان میگریزم  

به کنجی می خزم آرام و خاموش  

نگاهم غوطه ور در تیرگی ها 

به بیمار دل خود می دهم گوش  

                                                                               (( فروغ فرخزاد )) 

 

راز زندگی و مرگ !

 

۱ : آشفتگی ٬ بی قراری ها و دلتنگی هایم خواب را از چشمانم ربوده و فکر می کنم که با نوشتن و به روز کردن وبلاگ کمی آرام می شوم اما زهی خیال باطل.... 

 

۲ : وبلاگ کلک شبانه را می خواندم . غزل هایی از حسین منزوی دیدم که خواندنی بود . یکی از غزل ها را بیشتر دوست داشتم .  

 کلمه بود و جهان در مسیر تکوین بود
و دوست داشتن آن کلمه نخستین بود
و آمدیم که عاشق شویم و درگذریم
که راز زندگی و مرگ آدمی این بود 

 

3 : خدایا کمکم کن . به یک خواب آرام نیاز دارم . همین را هم از من دریغ می کنی ؟!