هیچ چیز زندگی باب میل آدم نیست . بگو یه خوشی . بگو یه خنده از ته دل . بگو یه زندگی شیرین . بگو یه زندگی خالی از غم و غصه . هیچی . همش سختی . همش نشدن . هیچ چیز زندگی باب میل آدم نیست . انگار آدم نیستیم که باب میلمان باشد . همه چیز معکوس است و من چاره ای ندارم جز آنکه بسازم . با چی بسازم ؟ برای چی بسازم ؟ بسازم که چی بشود ؟ هیچی . بازم اه اه اه!
بساز با زندگی شاید زمونه مهربون شد.
درود .. احسان جان ، هی همینطور اومدم برای پست های قبلی ات کامنت بدم ، دیدم ناله وفغان کرده بودی نخواستم موج منفی برات بفرستم ، چون خودت هم باید حس کرده باشی من هم وضع خیلی خوبی از این لحاظ ندارم ، اما امروز دیگه راستش واقعا اعصاب خورد شد هیچ چیز مطابق میل نیست دیگه خیلی زیاده روی احسان جان ، از این که شما این جرف میزنی بیشتر تعجب میکنم . انسان درون گرایی هستی و دوست نداری درباره اونچه ازارت میده بنویسی ، فقط کوتاه میگی و می ری و .. امیدوارم تو دنیای واقعی اینطور نباشه . اما راستش احسان جان باور کن ، داری اشتباه میکنی از نظر من هم زندگی خوشایند نبوده و نیست و نخواهد شد ، اما همیشه ا ز بد ، بدتری وجود داره . حالا من نمیدونم مشکل شما چیه و قضاوت نمی کنم اما همیشه میتونه اتفاق بدتری بیافته و همینکه نمی افته خودش خوشاینده هر چند بر طبق میل ادمی نیست الزاما ! من خودم تو شرایطی نیستم که کمکی بتونم به کسی بکنم و نه صلاحیتش رو داره و نمیدونم این مزخرفاتی که نوشتم جز رنج و اینکه تو دلت بگی :«بابا اینم دلش خوشه واسه ما بابا بزرگ شده » چیزی ، نخواهد داشت ا اما اگه چیزی هم برات ننوشتم به این دلیل بود .. چون همه پستهات همین رو می طلبید . فکر میکنم میشه یک کم بهتر بود خیلی نه فقط یک کم .. بدرود و پاینده باشی امیدوارم با یه پست از پست های مدل قدیم به روز شی هر چند ، فکر نکنم . بدرود و بابت این بابابزرگ بازی شرمنده .. .
درود احسان جان
خوبی؟
البته معلومه که خوب نیستی!
نمیدونم این همه آه و فغان و لعن و نفرین واسه چیه. ولی امیدورام مسبب و عاملش هرچی یا هرکی که هست خیلی زود از ذهنت بره و تو رو مثل سابق امیدوار و بشاش ببینیم
شادمان و کامیاب باشی///
خب با اینحال و با همه موارد مشکل و نسازی زندگی بایست در کنا دوستان باشی تا کمی لحظات بهتر بشه . البته نباید همو اذیت کنیم خودمون